اربعین نیز در شعر معاصر فصل جدیدی از شعر عاشورایی و آیینی است که طی چند سال گذشته با استقبال زائران حسینی از حضور در این مراسم معنوی، بیشتر مورد توجه شاعران این وادی قرار گرفته است. زیارت اربعین و عزاداری در این ایام به یاد شهدای کربلا و حضرت زینب(س) در میان کلام بزرگان سفارش فراوان شده است. این آیین طی چند سال گذشته با هجمههای وهابیون و تلاش دشمنان، بیشتر مورد توجه شاعران قرار گرفته است. در این میان، شاعران نیز در تلاشاند تا از وادی زائران حسینی جا نمانند و زبان را با یادی از سرور شهیدان، متبرک کرده و ادای دین کنند.
مثنوی ذیل حاصل تأملات مرتضی امیری اسفندقه بر این ایام است که منتشر میشود:
زمین و آسمان اندوهگین است
هلا! هو! های! یاران! اربعین است
دوباره نوحهخوانان دم گرفتند
سراغ از خیمۀ ماتم گرفتند
دوباره روضۀ عباس و اکبر
گلاب ِگریه بر گلهای پرپر
دوباره اسب، محمل، گاهواره
سه شعبه تیر و طفل شیرخواره
دوباره جلوۀ خورشید در شب
خروش ِآسمانافروز ِزینب
جنون کن ای دل مجنون! جنون کن
به جوش آمد دوباره خون، جنون کن
جنون کن، خونِ شیعه بیقرار است
چهل شب رفت و زینب داغدار است
چهل شب رفت و زینب چشم بر در
چهل شب رفت و زینب بیبرادر
چهل شب ناقهها از گریه در گل
چهل شب داغ آلالله بر دل
چهل شب، هر شبش فریاد در کوه
چهل شب، هر شبش چِل چلّه اندوه
جنون کن ای دل مجنون! جنون کن
به جوش آمد دوباره خون، جنون کن
چهلّم شد بیا از چلّه بیرون
چهلّم شد، بیا جوشید این خون
نجوشیده اگر خون تو خام است
چهلّم شد بیا چله تمام است
نجوشیده اگر خون تو خون نیست
جنونت کامل ای مردِ جنون نیست
چهلّم با تو میگوید بپاخیز
سبک از "اشقیا خوانان" بپرهیز
چهلم با تو میگوید: کجایی؟
بگیر از دست سرداران عصایی
عصا تا ناگهان از پا نیفتی
جدا از جنبش مولا نیفتی
چهلم با تو میگوید: مسلمان!
بریز این خون ِجوشان را به میدان
چهلم شد که تو پنهان نباشی
موافق با "مخالفخوان" نباشی
چهلم شد بیا در جمع یاران
"موافق گرد با ابر بهاران"
چه جای چله و چلّهنشین است
هلا چلّهنشینان! اربعین است
بیا با "اولیا خوانان" سفر کن
به بیتی مثنوی را مختصر کن:
چهلم شد، بیا چله خلاف است
شراب ِخون ِشیعه صاف ِصاف است